خاطرات یک روانشناس : شور، شیرین 🙃

روزنوشت‌های یک روانشناس

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رابطه جنسی» ثبت شده است

خاطره هشتم

چند سال پیش که هنوز اپلیکیشن لاین داغ داغ بود و از دهن نیافتاده بود در یکی از گروه‌ها یکی چنان پریشان بود درخواست مشاوره داشت که گفتم برای کمی راهنمایی من هستم.

دو بنده مشاوره را پوشیدم و افتادم در گود.

ن دختری بود ۱۶ ساله اهل یکی از شهرهای اطراف تبریز درست کنار چشم گربه ایران ما. مشکلات جدی با والدین و بخصوص پدرش داشت. اولین گفتگو به صورت متنی بود و چون هیچ علاقه‌ای به چت نداشتم گفتم با فلان شماره تماس بگیر تا پنجه در پنجه هم صحبت شویم. 

بحث با صحبت درباره مشکلات زیاد با پدر و کتک خوردن زیاد شروع شد. - رابطه پدر با دختر از نوجوانی به بعد خیلی مهم است - وقت استراحت فرا رسید و تماس بعدی مشکلات حادتری را بیان کرد.

ن روابط عاطفی سریع و عمیقی با پسرها برقرار می کرد - رابطه با پدر - . در این روابط با شدیدترین هیجان عاشق و فارغ می‌شد. در آخرین مورد با برادر، دوست پسرش به بیرون از شهر سوار بر اسب سفید زندگی - ماشین - رفته بود و با درخواست رابطه جنسی او موافقت کرده بود. - در ۱۶ سالگی ششمین سابقه رابطه جنسی‌اش بود - 

کم و کیف رابطه بماند، بعدش انگار در درونش احساس گناه کرده بود که چرا؟ چرا با برادر، دوست پسرش رفته و ....؟!

مستقیم میره سراغ اون. م خونه بوده و بهش میگه بیا خونه!. ن رفت و بعد از ده دقیقه با او هم رابطه جنسی برقرار کرد.  حال از هر دو خسته و به دنبال یک رابطه عاطفی جدید که هیچ کدام جای رابطه عمیق عاطفی با پدر را نخواهد گرفت.

بعد از این دو تماس ن اصرار داشت که اجازه بده عکسم رو واست بفرستم. - دنبال یک پدر دیگر - گفتم نه نیازی به این کار نه برای من و نه برای هیچ کس دیگری نیست. اصرار داشت که پس بذار عکس دایی ام رو واست بفرستم! اینجا نیاز به تمام کردن ارتباط با ن بود. ن رو  به یکی از همکاران روانشناس در تبریز معرفی  کردم، دیگر خبری از ن ندارم. هر جا هست خدایش به سلامت دارش.

بابای دوست داشتنی و عزیز: بهترین رابطه عاطفی را با فرزندت داشته باش. بهترین...

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
روزانه‌های من ...

۹ سال ازدواج بدون رابطه جنسی (واژینیسموس)

۹ سال از ازدواج حمید و نازنین می گذرد در این مدت هیچ گونه رابطه جنسی نداشته‌اند! 

ابتدا حمید اومد و بعد از یکم مقدمه مشکل رو چنین بیان کرد که ۹ سال از ازدواج‌مون می‌گذره ابتدا که همسرم از نزدیکی امتناع می کرد، فکر می کردم من رو دوست نداره اما مشکل این نبود و معاشقه خوبی داشتیم اما دخول رو هیچ وقت اجازه نمی‌داد. بعد از کلی کش و قوس رفتیم پیش پزشک زنان و زایمان و تجویز داروی مسکن و خواب آور واسه حل مشکل کرد اما اثری نداشت و پاهای خانمم سفت بهم چسبیده بودند. 

مشکل برطرف نشد به سراغ پزشک دیگری رفتیم و تجویز جراحی و برداشتن پرده بکارت با عمل جراحی رو کرد. این کار رو هم انجام دادیم و اما ره به جای نبردیم. هم چنان همسرم رو دوست داشتم و باید تلاش بیشتری می‌کردم برای درمان.

پزشک بعدی تجویز تزریق دارو بی‌حسی به کمر و شروع رابطه جنسی رو داد. خیلی هم ما رو امیدوار کرد و  چراغی در دلم روشن کرد. 

تزریق انجام شد و وقتی دارو اثرش رو گذاشت پزشک برای شروع رابطه من رو فرستاد کنار همسرم در اتاق دیگری تا کار را تمام کنم و به لذتی بزرگ برسم اما نشد که نشد که نشد. (درمان دخول دردناک یا واژینیسموس جراحی، بی‌حسی و ... نیست).

اومدم اینجا و شما رو فلانی معرفی کرده. لطفا به من بگویید که چیکار کنم؟ 

قرار شد از جلسه بعد به اتفاق همسر مراجعه کنند و تمرینات رو بهشون دادم . بعد از ۴ هفته هنوز رابطه جنسی در کامل صورت نگرفته اما دخول تا مقداری انجام می شود و بنا به گزارش حمید و نازنین، هر دو وضعیت رضایت بخشی دارند.

در جلسه فردی حمید برگ دیگری از زندگی‌اش رو کرد او از دو سال قبل یا خانمی صیغه انجام داده و رابطه عاطفی و زناشویی خوبی برقرار کرده است. مشکل دو چندان شد... 

(نظر شما درباره حمید چیست؟)

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
روزانه‌های من ...