یکی از مراجعین امروز حسن بود. دانش آموز کلاس نهم.
هنوز رو صندلی جای نگرفته بود و پشتش به تکیهگاه صندلی سلام نکرده بود، شروع به صحبت کرد. تکلم پرفشار! اینقدر سریع و با صدای بلند صحبت میکرد که من به گرد حروف بیرون جهیده از دهانش نمیرسیدم. تیری رهیده از کمان آرش!
از استرسش گفت و اینکه خیلی زودرنج هست اما نمیتونه به دیگران پرخاشگری کنه و روی وسایل اتاقش خالی میکنه - خشم جابجا شده -
- تاریخچه مشکل رو پرسیدم از آزمون تیزهوشان و نمونه دولتی که در سال ششم شرکت کرده بود، گفت. فشار زیادی از طرف خانواده و درونش داشت که حتما تیزهوشان قبول بشه اما نشد. تو آزمون نمونه دولتی موفق بود و الان در مدرسه نمونه کلاس نهم است.
از همون موقع دچار مشکل در عزت نفس و میزان استرس شده است. الان یکی از فکرها و باورهای اصلیش این هست که درباره هر چی فکر میکنم، عکسش اتفاق میافته و این تقریبا باعث شده که وقتی فکری به ذهنش میاد، سریع خودش رو مشغول میکنه که مبادا ابر و باد و مه و خورشید و فلک متوجه بشن و تقدیر رو برعکس بنویسند!
- آزمونها و موسساتی کوفتی که واسه کنکور داریم و هنوز نظام آموزشی نتونسته حل کنه منتقل شدن به پایان دوره راهنمایی و قبولی در تیزهوشان و نمونه دولتی >> بعدش منتقل شدند به پایه ششم و قبولی در این مدارس و هزار موسسه بیدر و پیکر برای پول بگیری و افزایش استرس و اضطراب در بچه ها >> چند سالی هست که بچههای دوره پیش دبستانی و ابتدایی هم درگیر انواع کلاسهای مزخرف هستند و بچهگی و بازی رو از بچهها گرفتن!
پدر و مادر دوست داشتنی!
لطفا چنین بلای سر فرزندتون نیاورید. اجازه بدهید از دوران کودکی خودشون بچهها لذت ببرند.