خاطرات یک روانشناس : شور، شیرین 🙃

روزنوشت‌های یک روانشناس

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ازدواج» ثبت شده است

مراجع ۱۲

همه به دعا و جادو اعتقاد دارند! مگه شما نداری؟

مراجع خانمی مذهبی با مدرک لیسانس ، با این فکر که خانواده همسرم برای ما دعای مهر و محبت گرفته اند و وقتی من وارد خونه میشم حس خوبی ندارم مثل همه خونه های دیگه!

به شدت بر این اعتقاد هست که دعانویس و جادو بر روند چرخ زندگی ما تاثیر داره و هر زمان می‌تونه زندگی ما رو دگرگون کنه.

یکی از تکنیک های به چالش کشیدن افکار ناکارآمد این هست که از وی بپرسیم چه شواهد و مدارکی برای تایید این فکرت داری؟ هر بار این سوال رو پرسیدم ساکت بود و حرفی نزد اما در جلسه بعدی ایگو به کار افتاد و برای دفع این فشار از گزینه دیگری استفاده کرد:

م: شما مسلمان هستی؟

من: بله

م: قرآن رو قبول داری؟

من: بله و از این پرسش و پاسخ به کجا می‌خواهید برسید؟

م: تو قرآنی که قبول داری اثر دعا بر زندگی اومده!

من: و من احساس می‌کنم که در این جلسه شما دعای نوشتی تا من حرف های شما رو همش تایید کنم و حق رو به شما بدهم!؟

م: نه من چرا چنین کاری رو بکنم؟

م: خب من احساس این رو میگه و این رو دارم حس می‌کنم! (استدلال احساسی)

 

اینجا ازم پرسید که از کجا این حرف رو می‌گوید؟ ( اومد به دنبال شواهد و مدارک من)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
روزانه‌های من ...

مراجع ۱۱

شوهرم هر وقت دلش می خواد میاد خونه!

خانمی اومده با بچه اش درباره همسرش میگه که ۱۵ سال است ازدواج کردند و جز دو سال اول زندگی باقی زمان ها شوهر گرامی در خونه نبوده.

اولین غیبت ها از یک هفته شروع شده و طولانی‌ترین مورد به ۳ سال رسیده است و در این مدت ۱۵ سال زندگی مشترک، تنها با کلی ارفاق ۶ سال زندگی با هم را تجربه کرده اند.

یه دختر ۱۴ ساله و دختر دیگه ۴ ساله دارند.

شوهر الان تو زندان است و هیچ کسی برای ضمانت وی اقدامی نمی کند. حتی خانواده خودش هم به نوعی آرامش و رضایت از این وضعیت در زندان بودن وی دست یافته اند و هیچ یک به دیگری تلنگر یا فشاری برای آزادی او وارد نمی کند.

- سوال اینجاست که این زندگی رو ادامه بدم یا نه؟

خودش با وجود سواد راهنمایی همه مزایا و معایب این رابطه رو نوشته بود و در جلسه با هم مرور کردیم. ترس بزرگ وی از نداشتن سایت بالای سر و حرف و تهمت‌های دیگران در صورت طلاق است!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
روزانه‌های من ...

۹ سال ازدواج بدون رابطه جنسی (واژینیسموس)

۹ سال از ازدواج حمید و نازنین می گذرد در این مدت هیچ گونه رابطه جنسی نداشته‌اند! 

ابتدا حمید اومد و بعد از یکم مقدمه مشکل رو چنین بیان کرد که ۹ سال از ازدواج‌مون می‌گذره ابتدا که همسرم از نزدیکی امتناع می کرد، فکر می کردم من رو دوست نداره اما مشکل این نبود و معاشقه خوبی داشتیم اما دخول رو هیچ وقت اجازه نمی‌داد. بعد از کلی کش و قوس رفتیم پیش پزشک زنان و زایمان و تجویز داروی مسکن و خواب آور واسه حل مشکل کرد اما اثری نداشت و پاهای خانمم سفت بهم چسبیده بودند. 

مشکل برطرف نشد به سراغ پزشک دیگری رفتیم و تجویز جراحی و برداشتن پرده بکارت با عمل جراحی رو کرد. این کار رو هم انجام دادیم و اما ره به جای نبردیم. هم چنان همسرم رو دوست داشتم و باید تلاش بیشتری می‌کردم برای درمان.

پزشک بعدی تجویز تزریق دارو بی‌حسی به کمر و شروع رابطه جنسی رو داد. خیلی هم ما رو امیدوار کرد و  چراغی در دلم روشن کرد. 

تزریق انجام شد و وقتی دارو اثرش رو گذاشت پزشک برای شروع رابطه من رو فرستاد کنار همسرم در اتاق دیگری تا کار را تمام کنم و به لذتی بزرگ برسم اما نشد که نشد که نشد. (درمان دخول دردناک یا واژینیسموس جراحی، بی‌حسی و ... نیست).

اومدم اینجا و شما رو فلانی معرفی کرده. لطفا به من بگویید که چیکار کنم؟ 

قرار شد از جلسه بعد به اتفاق همسر مراجعه کنند و تمرینات رو بهشون دادم . بعد از ۴ هفته هنوز رابطه جنسی در کامل صورت نگرفته اما دخول تا مقداری انجام می شود و بنا به گزارش حمید و نازنین، هر دو وضعیت رضایت بخشی دارند.

در جلسه فردی حمید برگ دیگری از زندگی‌اش رو کرد او از دو سال قبل یا خانمی صیغه انجام داده و رابطه عاطفی و زناشویی خوبی برقرار کرده است. مشکل دو چندان شد... 

(نظر شما درباره حمید چیست؟)

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
روزانه‌های من ...