خاطرات یک روانشناس : شور، شیرین 🙃

روزنوشت‌های یک روانشناس

۲ مطلب با موضوع «روزنوشت» ثبت شده است

10 🖕

سامان کودک ۸ ساله که از طرف مدرسه به کلینیک ارجاع شده بود. سامان به همراه پدر و مادرش در جلسه حضور یافت. در مشاوره با کودک ابتدا والدین را می پذیرم و سپس از کودک می خواهم که وارد اتاق شود. 

والدین از مشکلی شکایت داشتند که کودک شان از دوسالگی درست بعد از گرفتن از شیر آن را دارد. مشکل کودک انگشت مکیدن بود . در برخی کودکان این مورد مشاهده می شود. بیشتر کودکان که دچار این مشکل هستند انگشت شست خود را می‌مکنند.

اما آنچه سامان را متمایز کرده بود انگشت انتخابی اش بود.

انگشت وسطی، انگشت خوشمزه و مورد پسند سامان شده بود و در این ۶ سال نیز برای درمان اقدام نکرده بودند!

موافقین ۱ مخالفین ۰
روزانه‌های من ...

یادداشت های گاه و بی گاه من

در اینجا از امروز سعی می کنم خاطرات و تجارب مراجعین خودم رو بنویسم. خاطراتی که گاهی شور، گاهی شیرین هستند. نوشتن باعث میشه به مرور شرایط خودم هم بهتر بشه. رها بشم از افکار روزانه خودم!

کار روانشناس و مشاور خیلی سخت هست و چندش :) 

چرا؟ این چه سوالی هست. تصویر زیر رو مجسم کنید. تو جلسات مشاوره و روانشناسی چنین اتفاقی می افتد و روانشناس با شرایطی روبه رو است که فرد استفراغ کرده و همه چیز رو از توی معده‌اش (زندگی‌اش) می‌ریزه روی میز و روانشناس باید بین این مواد بگردد و چرایی و دلیل تداوم و خوب نشدن مراجع رو پیدا کنه :(

عاشقانه کارم رو دوست دارم .



جهان بیمار و رنجور است 

دو روزی را که بر بالین این بیمار باید زیست 

اگر دردی ز جانش برندارم ناجوانمردی است


- فریدون مشیری

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
روزانه‌های من ...