مراجع امروز علی بود . علی یک پدر است. میگفت قبلا دارو مصرف می کرد و خیلی هم کم اما عجیب اثر داشت. دارو هم داروهای قدیم!
گفتم علی درد تو دارو نیست . بغض کرد و آب دهانش را قورت داد اما نذاشت اشک به پا خیزد.

دختری دارم که هیدروسفالی داره و هفده سال و ۱۱ ماه است که ازش مراقبت کردیم . همه زندگی رو واسه اون گذاشتم. دکترها قبلا گفتن این تا ۱۸ سالگی بیشتر دوووم نمیاره -!


یک ماه به تولد دخترم مونده و همش منتظر مرگش هستم. به نظرت می‌میره؟!

---- تلاشت رو کردی و اونقدر دوسش داشتی که تو این سال‌ها کوشش کردی که زنده بمونه و بیماریش درمان بشه. - فکر کنم پاسخ خوبی نبود -
== علی بایستی ۲۸ روز دیگه تا سالروز تولد دخترش صبر کنه . ۲۸ روز نفس گیر که دوندگان ماراتن رو هم توانش رو ندارند.

--------------------------------------------------------------------------

چون وا نمی کنی گرهی، خود گره مشو

 ابرو گشاده باش، چو دستت گشاده نیست